دروغگويان سارقان گرانبهاترين دارايي ما
در مقدمه مباحث خود ميخواهم قبل از هر چيز بطور منطقي و عقلي در باره بيصداقتي و دروغ مطالبي را يادآور شوم.
يكم: ما انسانها هر يك به فراخور وضعيت مادي خويش داراييهايي (در اينجا بحث داراييهاي معنوي را نميكنم) اعم از پول، ملك،كارخانه،ماشين و...داريم و براي محافظت از اين داراييها هزينههايي را متحمل ميشويم. اين هزينهها ميتواند بصورت مستقيم شامل گماردن محافظ و نگهبان و يا استفاده از وسايل محافظت نظير قفل، ديوار،نرده،گاوصندوق و مانند آن و يا بطور غير مستقيم از طريق پرداخت هزينههاي امنيتي از طريق دولت براي پليس و نيروهاي انتظامي و مسلح و هزينههاي مربوط به قوه قضائيه براي امكان استيفاي حق خود پرداخته شود. من با هزينههاي غير مستقيم كاري ندارم. در هزينههاي مستقيم به نظرم ميرسد چنانكه براي محافظت از داراييها مبلغي معادل يك صدم ارزش هر دارايي هزينه كنيم كاري معقول و منطقي خواهد بود।مثلا براي يك خودرو به ارزش 100ميليون تومان نصب دزدگير و اقلام ديگر محافظت به اندازه يك ميليون تومان و براي يك خانه با موجودي لوازم به ارزش يك ميليارد تومان،هزينه كردن مبلغي در حدود 10ميليون تومان كاملا قابل توجيه و منطقي خواهد بود।پرداخت وجوه بيمه هم در همين زمره است.
دوم:ما انسانها به مدد دارا بودن عقل ، قوه مميزه يا شعور به ديگر مخلوقات برتري يافتهايم و به تعبير قرآن، خداوند خود را به واسطه اين خلقت تحسين كرده است.اگر اين دارايي از ما گرفته شود حتي با وجود داشتن همه داراييهاي عالم، موجود غير قابل تحملي خواهيم شد و اگر در تيمارستان نگاهمان ندارند لطف بزرگي در حقمان كردهاند.اين دارايي با هيچ يك از داراييهاي ما قابل مقايسه نيست ونميتوان ارزشي معادل براي آن در نظر گرفت و سپس طبق معيار بالا براي محافظت از آن رقمي به نسبت يك صدم را تعيين كرد.
سوم:ما اطلاعات را از طريق پنج حس اصلي دريافت كرده و با پردازش آن در مغز خود، رفتار و يا گفتار متناسب با اطلاعات ورودي را به عنوان برونداد اطلاعات دريافتي برميگزينيم.اين واكنشها گاه خيلي سريع رخ ميدهد مانند دست كشيدن از جسمي داغ و گاه بطئي و كند مانند اتخاذ رفتاري پس از انجام يك مطالعه و يا شنيدن سخناني تفكربرانگيز.
چهارم:عقل ما هم مانند ديگر داراييهايمان قابل ربودن است.سرقت اين دارايي ابزاري ندارد جز دروغ ! ورود اطلاعات نادرست به مغز، پردازش را دچار خطا ميكند و به تبع آن گفتهها و رفتار ناشي از آن نيز نادرست و خطا خواهد بود.بنابر اين ميتوان دروغگويان را سارقان با ارزشترين داراييها دانست.دروغ لزوما از طريق زبان گفته نميشود بلكه هر واقعيتي به هر طريقي وارونه جلوه داده شود از شقوق دروغ خواهد بود و دريافت كننده اطلاعات(از طريق هر پنج حس)را دچار همان خطا خواهد كرد.
اين بحث را فعلا در همينجا خاتمه ميدهم تا بعد.
در مقدمه مباحث خود ميخواهم قبل از هر چيز بطور منطقي و عقلي در باره بيصداقتي و دروغ مطالبي را يادآور شوم.
يكم: ما انسانها هر يك به فراخور وضعيت مادي خويش داراييهايي (در اينجا بحث داراييهاي معنوي را نميكنم) اعم از پول، ملك،كارخانه،ماشين و...داريم و براي محافظت از اين داراييها هزينههايي را متحمل ميشويم. اين هزينهها ميتواند بصورت مستقيم شامل گماردن محافظ و نگهبان و يا استفاده از وسايل محافظت نظير قفل، ديوار،نرده،گاوصندوق و مانند آن و يا بطور غير مستقيم از طريق پرداخت هزينههاي امنيتي از طريق دولت براي پليس و نيروهاي انتظامي و مسلح و هزينههاي مربوط به قوه قضائيه براي امكان استيفاي حق خود پرداخته شود. من با هزينههاي غير مستقيم كاري ندارم. در هزينههاي مستقيم به نظرم ميرسد چنانكه براي محافظت از داراييها مبلغي معادل يك صدم ارزش هر دارايي هزينه كنيم كاري معقول و منطقي خواهد بود।مثلا براي يك خودرو به ارزش 100ميليون تومان نصب دزدگير و اقلام ديگر محافظت به اندازه يك ميليون تومان و براي يك خانه با موجودي لوازم به ارزش يك ميليارد تومان،هزينه كردن مبلغي در حدود 10ميليون تومان كاملا قابل توجيه و منطقي خواهد بود।پرداخت وجوه بيمه هم در همين زمره است.
دوم:ما انسانها به مدد دارا بودن عقل ، قوه مميزه يا شعور به ديگر مخلوقات برتري يافتهايم و به تعبير قرآن، خداوند خود را به واسطه اين خلقت تحسين كرده است.اگر اين دارايي از ما گرفته شود حتي با وجود داشتن همه داراييهاي عالم، موجود غير قابل تحملي خواهيم شد و اگر در تيمارستان نگاهمان ندارند لطف بزرگي در حقمان كردهاند.اين دارايي با هيچ يك از داراييهاي ما قابل مقايسه نيست ونميتوان ارزشي معادل براي آن در نظر گرفت و سپس طبق معيار بالا براي محافظت از آن رقمي به نسبت يك صدم را تعيين كرد.
سوم:ما اطلاعات را از طريق پنج حس اصلي دريافت كرده و با پردازش آن در مغز خود، رفتار و يا گفتار متناسب با اطلاعات ورودي را به عنوان برونداد اطلاعات دريافتي برميگزينيم.اين واكنشها گاه خيلي سريع رخ ميدهد مانند دست كشيدن از جسمي داغ و گاه بطئي و كند مانند اتخاذ رفتاري پس از انجام يك مطالعه و يا شنيدن سخناني تفكربرانگيز.
چهارم:عقل ما هم مانند ديگر داراييهايمان قابل ربودن است.سرقت اين دارايي ابزاري ندارد جز دروغ ! ورود اطلاعات نادرست به مغز، پردازش را دچار خطا ميكند و به تبع آن گفتهها و رفتار ناشي از آن نيز نادرست و خطا خواهد بود.بنابر اين ميتوان دروغگويان را سارقان با ارزشترين داراييها دانست.دروغ لزوما از طريق زبان گفته نميشود بلكه هر واقعيتي به هر طريقي وارونه جلوه داده شود از شقوق دروغ خواهد بود و دريافت كننده اطلاعات(از طريق هر پنج حس)را دچار همان خطا خواهد كرد.
اين بحث را فعلا در همينجا خاتمه ميدهم تا بعد.